نورومارکتینگ یعنی چی؟
یعنی اینکه دانشمندها میخوان بفهمند مغز ما وقتی یه چیزی رو میبینه یا میخواد چیزی رو بخره، چه واکنشی نشون میده. مثلا، فرض کن یه شرکت میخواد بفهمه چرا یه نوشابه خاص بیشتر فروش میره. اونا با دستگاهای مخصوص، مغز آدمایی رو که این نوشابه رو میبینن یا میخورن، اسکن میکنن. اینجوری میفهمن که آیا این نوشابه آدم رو خوشحال میکنه، یا مثلا حس آرامش بهش میده.
حالا چرا این کارو میکنن؟
چون میخوان بدونن چطوری تبلیغاتشون رو بسازن که بیشتر تو مغز ما بشینه و ما رو مجبور کنه که اون محصول رو بخریم. به عبارت دیگه، نورومارکتینگ یعنی اینکه شرکتا میخوان بفهمند چطوری دکمه خرید رو تو مغز ما بزنند! یعنی یه جور مهندسی معکوس مغز برای اینکه بفهمیم چطوری آدما رو به خرید ترغیب کنیم.
یک آزمایش واقعی در حوزه نورومارکتینگ
یه عده دانشمند اومدن دیدن وقتی آدم یه چیز گرونقیمت مثلا یه ساعت رولکس رو میبینه، مغز چه حالی میشه! اونا از دستگاهی بنام fMRI استفاده کردن که مغز آدمو اسکن میکنه. وقتی آدم به لوگوی رولکس نگاه میکنه، این دستگاه نشون میده که یه قسمتایی از مغز که مربوط به خوشحالی و لذت بردنه، خیلی فعال میشن. یعنی آدم یهو حس میکنه که خیلی خوشحاله و حالش خوبه!
حالا چرا این همه سر و صدا راه افتاده؟
چون با این روش شرکتها میتونن خیلی دقیقتر بفهمند که آدمها به چه چیزهایی علاقه دارن و محصولشون رو طوری بسازن که دقیقا همون چیزی باشه که مردم دنبالشن. این موضوع میتونه خطرناک هم باشه، به نوعی برندها در تلاش هستند تا افسار بخش ناخودآگاه شما رو به دست بگیرن و شما تبدیل به یک ماشین خرید میشید.
یعنی بدون اینکه فکر کنید تحت تاثیر مواردی قرار میگیرید که از ناخودآگاه شما نشات میگیره و شما بدون میل یا نیاز واقعی یه جورایی مجبور به خرید محصولات میشید. برای همین موارد اخلاقی توی این موضوع خیلی جدی هست و سازمان های مربوطه در دنیا در تلاشند تا اخلاق رو زیر پا گذاشته نشه و حامی حقوق مصرف کننده ها باشن.
چند ترفند نورومارکتینگ
۱٫ رنگها حرف میزنن: هر رنگی یه حس خاصی رو به آدم منتقل میکنه. مثلاً رنگ آبی حس آرامش و اعتماد رو میده، قرمز هیجان و انرژی رو، و سبز حس طبیعی بودن و تازگی رو. پس وقتی داری محصولت رو طراحی میکنی، به رنگش خیلی دقت کن.
۲٫ شکلها هم مهم هستن: شکلهای گرد و نرم آدمو آروم میکنن و شکلهای تیز و زاویهدار هیجانزدهش میکنن. مثلاً یه بطری آب معدنی گرد و ساده حس تازگی رو به آدم میده، ولی یه بسته چیپس با شکلهای هندسی آدمو به خوردن بیشتر تشویق میکنه.
۳٫ بستهبندی حرف اول رو میزنه: بستهبندی فقط یه جعبه نیست، یه قصه است. یه بستهبندی خوب باید هم زیبا باشه و هم اطلاعات لازم رو به مشتری برسونه. مثلاً یه بسته شکلات با طرحهای فانتزی و رنگهای شاد، حس خوشحالی و جشن رو به آدم منتقل میکنه.
۴٫ داستانسرایی کن: آدمها عاشق داستان هستن. سعی کن برای محصولت یه داستان بسازی. مثلاً یه ساعت مچی رو به عنوان همراهی برای ماجراجوییهای زندگی معرفی کن، یا یه گوشی هوشمند رو به عنوان کلید دنیای دیجیتال.
۵٫ حسها رو تحریک کن: آدمها با تمام حواسشون خرید میکنن. سعی کن محصولت طوری طراحی بشه که علاوه بر چشم، به حسهای دیگه مثل لمس، بویایی و شنوایی هم حس خوبی بده. مثلاً یه لباس نرم و لطیف یا یه عطر خوشبو.
کمپین تبلیغاتی Frito-Lay مبتنی بر نورومارکتینگ
- مشکل: شرکت Frito-Lay به دنبال راهی برای افزایش فروش چیپسهای خود بود.
- راه حل: با استفاده از نورومارکتینگ، شرکت متوجه شد که صداهای ترد شدن چیپسها در تبلیغات، باعث تحریک مراکز لذت در مغز میشود. بنابراین، در تبلیغات جدید، به صداهای ترد شدن چیپسها تاکید بیشتری شد.
- نتیجه: این کمپین باعث افزایش قابل توجه فروش چیپسها شد.
اگر از این مقاله خوشت اومد لطفا برام کامنت بذار و سوال بپرس تا مقالات بهتری برات بنویسم❤️
